دختری هستم
دختری هستم...
از جنس درختان پر بار...
از جنس آفتاب سوزان...
دختری هستم از جنس گرمای تابستان اما همچون پاییز رقصان...!
دختری هستم...
از دل بن بست های تنگ و تاریک...
در کوچه پس کوچه های این شهر بزرگ...
دختری هستم...
از طهران و کوچه باغ هایش... !
دختری هستم...
حساس و کمی زودرنج!
دختری سردرگم ...
و به دنبال کسی که هنوز نتوانستم پیدایش کنم...
به دنبال یاری هستم...
یاری باوفا و مهربان...
همچون قویی عاشق پیشه و متعهد...
خلاصه بگویم...!
دختری هستم پاییزی ولی از جنس تابستان؛ در کوچه پس کوچه های طهران؛ که در این شهر بزرگ یارش را گم کرده است...!
و با روزمرگی هایم زندگی را سر میکنم.
_c8o4.jpg)





موجودی هستم زمینی. ولی نه بی رگ چون سیب زمینی. همه چیزم معمولی است